«ملتها مهماند» حتی در عصر رؤیای جهان وطنی!
آیا دوران ملتها به پایان رسیده است؟ پس از پایان جنگهای 30ساله مذهبی میان کشورهای اروپایی، عهدنامهای منعقد شد که در دانش روابط بینالملل آن را سرآغاز شکلگیری دولتهای ملی دانستهاند. «پیمان وستفالی» نظمی بنیان نهاد که امروز آن را به نام دولت- ملتهای ملی میشناسیم. فراز ملتگرایی در دهههای ابتدایی قرن بیستم با شکلگیری اندیشه جهانی وطنی در دهههای پایانی این قرن به فرود خود رسید. سخن از زوال هویت ملی در گام اول و سپس در رادیکالترین وجه خود یعنی کنارنهادن مرزهای جغرافیایی، سکه رایج محافل آکادمیک شد. کتاب «ملتها مهماند» مخالفتی سرسخت با اندیشه زوال هویت ملی و رواج هویت فراملی است. کتاب «ملتها مهماند» با زیرعنوان «فرهنگ، تاریخ و رؤیای جهان وطنی» اثر کریگ کلهون، جامعهشناس آمریکایی و استاد علوم اجتماعی دانشگاه ایالتی آریزوناست. این کتاب توسط محمدرضا فدایی به فارسی برگردانده شده و نشر شیرازه آن را روانه بازار کتاب کرده است. کلهون در 7فصل که با عناوین «آیا زمان پساملی بودن رسیده است»، «ملتگرایی مهم است»، «ملتگرایی و قومیت»، «ملتگرایی و جامعه مدنی»، «ملتگرایی، اجتماع سیاسی و بازنمایی جامعه»، «ابداع تقابل میان ملتگرایی قومی و مدنی» و «ملتگرایی و فرهنگهای دمکراسی ساماندهی شده» معتقد است که زیست بهتر انسان در سایه ملتگرایی امکانپذیر است و ملتگرایی نه تقدیر که انتخاب انسان است. او همبستگی برآمده از ملتگرایی را امکانی برای دسترسی بیشتر به عدالت و نهادهای ماندگار اجتماعی و از همه مهمتر دمکراسی دانسته است.